روش سمانتاسیون، که به طور عمده توسط تولیدکنندگان برنج در ماقبل تاریخ مورد استفاده قرار میگرفت، شامل؛
ترکیب پودر اکسید روی با زغال چوب (کربن) خرد شده و همچنین قطعات مس کوچک، در درون یک بوته، بود. اکسید روی با کربن درون بوته واکنش نشان داده و بخار روی و عمدتا دیاکسیدکربن تولید میکرد. درب محکمی که بر روی بوته قرار میگرفت از خروج بخار روی به جو جلوگیری میکرد. زمانیکه بخار روی شروع به پخش شدن در سطح قطعات گرم و جامد مس میکرد، برنج شروع به شکل گرفتن مینمود. درجه حرارت نیز همیشه زیر نقطه ذوب مس (1084 درجه سانتیگراد) نگه داشته میشد تا قطعات کوچک و گرم مس، جامد باقی بمانند. چراکه اگر مس ذوب میشد، در پایین بوته جمع میشد و سطح بسیار اندکی برای جذب کافی بخار روی برای تولید برنج، فراهم میکرد.
آزمایشات حاکی از آن هستند که دمای 950-1000 درجه سانتیگراد، دمای حداکثری برای جذب بخار روی توسط مس است، اما درجه حرارت مطلوب با ادامه روند تغییر میکند. در طی فرآیند ساخت برنج، ضمن اینکه مس روی را جذب میکند، با مایع شدن کامل آلیاژ جامد (رسیدن به فاز مایع)، دما کاهش مییابد.
به عنوان مثال، زمانیکه 20 درصد روی جذب شد، در این فاز مایع، دما از 1084 درجه سانتیگراد به 1000 درجه سانتیگراد کاهش مییابد. پس از جذب تقریبا 30 درصد روی، آلیاژ تنها در دمای 919 درجه سانتیگراد مایع میشود.
این امر توضیح میدهد که چرا برنجهای سمانته اولیه، معمولا بیش از 30 درصد روی نداشتند. بنابراین، حالت ایدهآل این است که دمای بوته کنترل گردد. در این راستا، دما باید از حدودا 1000-1100 درجه سانتیگراد آغاز شود و به تدریج به نزدیک 907 درجه سانتیگراد (نقطه جوش روی)، کاهش پیدا کند. لازم به ذکر است، تنظیم دما بدون دماسنج میسر نبوده و نمیباشد.
در نهایت، آلیاژ برنج را کمی بیشتر حرارت میدادند تا اطمینان حاصل کنند که، مواد فلزی کاملا با یکدیگر مخلوط و ترکیب شدهاند. سپس آن را ریخته و در قالب قرار میدادند.